نویسنده: عبدالرحیم سلیمانی اردستانی

 

سه انجیل متی، مرقس و لوقا را به دلیل اینکه به صورتی بسیار شبیه هم و در واقع در یک چارچوب مشخص زندگی عیسی را گزارش می‌کنند، اناجیل هم‌نوا (هم‌نظر، هم دید) می‌نامند. زندگی و شخصیت عیسی آن‌گونه که در این سه کتاب آمده، با گزارشی که درباره‌ی او در انجیل یوحنا آمده است تفاوت اساسی و ماهوی دارد. (1) در عهد جدید دو شخصیت کاملاً متفاوت، و در واقع ضد هم، از مسیح ارائه شده است. سه انجیل متی، مرقس و لوقا قسمت عمده و اصلی آن بخش از عهد جدید است که مسیح را صرفاً یک انسان معرفی می‌کند. (2) بنابراین، بحث از چگونگی پیدایش، نویسنده، تاریخ نگارش، وثاقت و غیره این سه کتاب اهمیت بسیار زیادی دارد. در بحث منشأ و تاریخ، برخی از مباحث عمومی است و فقط ویژه‌ی یکی از این کتاب‌ها نیست و برخی دیگر ویژه یکی از کتاب‌هاست.

الف) مباحث مشترک اناجیل هم‌نوا

1. زمان نگارش اناجیل هم‌نوا

مجموعه‌ی عهد جدید، عموماً از اواسط قرن اول تا پایان این قرن نوشته شده است (غیر از رساله‌های پطرس که زمان نگارش‌شان متأخرتر است). این دوره‌ی حدود نیم قرنی خود به سه بخش ابتدایی (قبل از 65 م.)، میانی (65-85 م.) و پایانی (85-100 م.) تقسیم می‌شود. حال پرسش این است که اناجیل هم‌نوا در کدام یک از این دوره‌ها نوشته شده‌اند؟ این سؤال از این نظر مهم است که این سه انجیل در واقع دربر دارنده‌ی الهیات عیسی بشری (در مقابل عیسی خدایی) هستند و بنابراین، اینکه در چه دوره‌ای نوشته شده باشند، مهم است. برای مثال اگر این کتاب‌ها نخستین نوشته‌های عهد جدید باشند، ممکن است کسی به آسانی ادعا کند که مسیحیت اولیه بیشتر مطابق این کتاب‌ها بوده و مسیحیت عیسی خدایی صورتی متحول شده از آن است. اما اگر نخستین نوشته‌های عهد جدید متعلق به بخش عیسی خدایی باشد، تحلیل متفاوت و البته پیچیده‌تر می‌شود. به هر حال این سؤال مهمی است.
گفته می‌شود که سنت انجیل‌نویسی، یا نگارش زندگی عیسی از مرقس آغاز شده است. او نخستین کسی است که انجیل نوشته و تاریخ نگارش انجیل او بعد از سال 65 م. بوده است. (3) نویسنده‌ای مسیحی پس از بیان اینکه رساله‌های پولس قبل از سال 65 م. نوشته شده‌اند می‌گوید:
"تعالیم رساله‌های رسولان و حکایات شفاهی آنها راجع به مسیح به تنهایی برای احتیاجات روحانی کلیساهای جدیدالتأسیس کافی نبوده و چون اغلب مسیحیان عیسی مسیح را در جسم رؤیت ننموده بودند، لازم شد که راجع به زندگی و معجزات و تعالیم وی تعلیمات بیشتری بیابند. بدین جهت اشخاصی که معرفت کامل راجع به این قسمت داشتند، تکلیف خود را احساس نموده و کتابی چند راجع به زندگانی خداوند ما [مسیح] در این دنیا به رشته تحریر در آوردند. از این کتب فقط چهار عدد که ما آنها را انجیل متی و مرقس و لوقا و یوحنا می‌خوانیم به توسط کلیساها محفوظ مانده و به ما رسیده است... تاریخ کتابت این سه انجیل [هم‌نوا] بین سال 60 و 70 میلادی می‌باشد. (4)"
بنابراین، اینکه سه انجیل هم‌نوا در دوره‌ی میانه نگارش عهد جدید یعنی بعد از سال 65 م. نوشته شده‌اند و آنها نخستین نوشته‌های عهد جدید نیستند امری پذیرفته شده است. (5)

2. عناوین اناجیل هم‌نوا

سه انجیل هم‌نوا را سنت مسیحی به متی، مرقس و لوقا نسبت می‌داده و انجیل چهارم نیز به یوحنا نسبت داده شده است. این چهار شخصیت، آن‌گونه که سنت تطبیق می‌داده، چهار شخصیت شناخته شده‌ی قرن اول میلادی هستند که نام هر چهار نفر مکرر در عهد جدید ذکر شده است. اما در متن سه انجیل هم‌نوا سخنی از نویسنده‌ی آنها نیست. در باب آخر انجیل چهارم به نویسنده‌ی آن اشاره شده است که در فصل مربوط به نوشته‌های یوحنا، اصالت و اعتبار این باب و این اشاره بررسی خواهد شد. اما در عنوان هر چهار کتاب از همان ابتدای تاریخ مسیحیت به نام این افراد اشاره شده و شاید این امر موجب شده است که این کتاب‌ها به این نویسندگان نسبت داده شود. در نسخه‌های متعارف کنونی نام انجیل به این نویسنده‌ها اضافه و گفته شده است «انجیل متی، انجیل مرقس و...». این تعبیر ظاهر در این است که همین افراد این کتاب‌ها را نوشته‌اند. اما آیا در نسخه‌ی اصلی یونانی هم به همین صورت بوده است؟ نویسنده‌ای غربی در این باره چنین می‌گوید:
"چهار انجیل سنتاً به متّی، مرقس، لوقا و یوحنا نسبت داده می‌شوند، ولی عنوان اصلی اناجیل نامعلوم است. نام بیشتر کتاب‌های یونانی صریحاً به نویسنده آنها اضافه می‌شود؛ مثلاً می‌گویند: «ایلیادِ هومر» و «جمهوری افلاطون». این در حالی است که برای انجیل‌ها حرف اضافه (kata) (در زبان یونانی به معنای: «به روایت» متی و...) به کار می‌برند و گویا به این شیوه از نسبت دادن این کتاب‌ها به نویسندگان سنتی آنها می‌پرهیزند. (6)"
پس در واقع عناوین نسخه‌های اصلی دلالتی بر این ندارد که نویسنده‌ی این کتاب‌ها همین افراد هستند و بلکه با توجه به رسم آن زمان درباره‌ی تعیین عنوان کتاب دلالت عکس دارد. با این حال برای سهولت کار و با تسامح چاره‌ای جز این نیست که عنوان اناجیل به همین صورت آورده شود و البته در جای خود درباره نویسنده‌ی آنها بحث گردد.

3. مسئله‌ی اناجیل هم‌نوا

بین سه انجیل هم‌نوا از جهت ساختار، محتوا و گزینش حوادث شباهت‌های بسیار زیادی وجود دارد. این شباهت زیاد در محتوا، شکل و ساختار مشکلی را ایجاد کرده است که اصطلاحاً «مسئله‌ی اناجیل هم‌نوا (7)» خوانده می‌شود. مسئله این است که این شباهت‌ها را چگونه می‌توان تبیین کرد. (8) اگر این سه انجیل از نظر منشأ و تدوین از یکدیگر استقلال کامل داشته‌اند، پس چرا این اندازه شبیه هم هستند و حتی گاهی الفاظ یکی است؟ آیا با وجود این شباهت‌ها و همانندی‌ها می‌توان آنها را سه شاهد مستقل برای زندگی و تعالیم عیسی به حساب آورد؟ (9)
نویسنده‌ای مسیحی تعداد آیات مشترک بین سه انجیل یا دو انجیل و آیات مختص هر یک از این سه کتاب را این‌گونه دسته‌بندی کرده است: (10)
- آیات مشترک بین سه انجیل هم‌نوا: 330 آیه
- آیات مشترک بین متی و مرقس: 178 آیه
- آیات مشترک بین مرقس و لوقا: 100 آیه
- آیات مشترک بین متی و لوقا: 230 آیه
- آیات خاص متی: 330 آیه
- آیات خاص مرقس: 53 آیه
- آیات خاص لوقا: 500 آیه
این به لحاظ تعداد آیات است؛ اما به لحاظ مطالب گفته می‌شود که تقریباً همه یا بخش عمده‌ی مطالب انجیل مرقس در دو انجیل دیگر، یا یکی از آنها تکرار شده است. از سوی دیگر مطالب زیادی است که در دو انجیل متی و لوقا آمده و در انجیل مرقس موجود نیست. هر یک از دو انجیل متی و لوقا مطالب خاص خود را دارد که در هیچ یک از دو انجیل دیگر نیامده است. (11) درصد مطالب خاص هر یک از انجیل‌ها، که در جای دیگر موجود نیست در انجیل متی 48، مرقس 7، لوقا 59 درصد و یوحنا 92 است. (12)
مشکل منابع اناجیل هم‌نوا بحث‌های زیادی را، به ویژه در میان دانشمندان جدید کتاب مقدس، دربرداشته است. در طول تاریخ و در عصر حاضر برای حل این مشکل فرضیه‌های زیادی مطرح شده است، که عبارت‌اند از:

فرضیه‌ی منابع شفاهی

براساس این فرضیه، که گفته می‌شود از همه‌ی فرضیه‌ها قدیمی‌تر است، زیرا آبای اولیه کلیسا آن را قبول داشته‌اند، منابع شفاهی‌ای وجود داشته است که این سه انجیل از آنها استفاده کرده‌اند.
از پایان زندگی حضرت عیسی تا زمان نگارش اناجیل مدت زیادی فاصله است و در این مدت رسولان مسیح زندگی عیسی را برای مردم و در کلیساها تکرار می‌کرده‌اند. پس طبیعی است که برخی از مطالب به تدریج جا بیفتد و به صورتی مشابه نقل شود. به هر حال انجیل‌نویسان یا خود شاهد وقایع بوده‌اند، مانند متی که از حواریان بوده است، و یا نقل دیگران را نوشته‌اند؛ چنان که در مورد مرقس پاپیاس در ابتدای قرن دوم بیان می‌کنند که او منشی و مترجم پطرس بود و مطالب انجیل خود را از او نقل می‌کند. یا درباره‌ی لوقا ایرنئوس گفته‌اند که او مطالب را از پولس نقل می‌کند. (13)
مشکل این فرضیه آن است که فقط مسئله‌ی مطالب مشترک سه انجیل را حل می‌کند، هر چند شباهت بسیار زیاد مطالب مشترک نیز شاید این راه حل را برنتابد. به هر حال حجیم بسیار زیاد مطالبی که در یکی از این اناجیل یا دو تا از آنها آمده و در برخی دیگر نیامده است با این راه حل پاسخی نمی‌یابد.

فرضیه‌ی استفاده از سنت رایج و ترجمه

براساس این فرضیه، که به فرضیه‌ی اول بسیار نزدیک است، نویسندگان اناجیل هم‌نوا به صورت مستقل از یک سنت رایج و مشترک آگاهی داشته و به صورت مستقل آثار عبری و آرامی را ترجمه و از آنها استفاده کرده‌اند.
گفته می‌شود این فرضیه نمی‌تواند شباهت‌های بسیار زیاد بین سه انجیل را توضیح دهد. (14)

فرضیه‌ی انجیل اصلی

گاهی گفته‌اند یک انجیل اصلی موجود بوده است که سه انجیل هم‌نوا از آن استفاده کرده‌اند. روشن است که این فرضیه نمی‌تواند توضیح دهد که چرا همه‌ی مطالب انجیل مرقس در دو انجیل دیگر تکرار شده است. (15) همچنین هیچ پاسخی برای حجم زیاد مطالبی که در هر یک از دو انجیل متی و لوقا آمده و در مرقس نیامده است، ندارد.

فرضیه‌ی آگوستین

این فرضیه، که به آگوستین منسوب است، ترتیب نگارش اناجیل هم‌نوا را همان ترتیب قانونی، که در کتاب‌های فعلی موجود است، می‌داند. ابتدا انجیل متی نوشته شده، سپس مرقس آن را خلاصه کرده و پس از آن لوقا از هر دو استفاده کرده است. این فرضیه، که گفته می‌شود حجیت کلیسایی را پشتوانه خود داشته، مورد توجه افرادی در عصر حاضر نیز قرار گرفته است. شکل تعدیل شده‌ی این فرضیه آن است که یک انجیل متی به زبان آرامی بوده که مرقس از آن استفاده کرده، اما انجیل مرقس در انجیل متای یونانی کنونی تأثیر گذاشته است.
به هر حال این فرضیه نمی‌تواند توضیح دهد که چرا همه‌ی مطالب مرقس در دو انجیل دیگر تکرار شده است و در مقابل ادله‌ی افرادی که انجیل مرقس را نخستین انجیل می‌دانند نمی‌تواند مقاومت کند. (16) علاوه بر این، انجیل مرقس را به هیچ‌وجه نمی‌توان خلاصه‌ی انجیل متی به حساب آورد، زیرا حجم مطالبی که در انجیل متی آمده و در مرقس نیست، بسیار زیاد است. برای مثال اینکه موعظه‌ی روی کوه (متی، باب‌های پنجم تا هفتم) در انجیل مرقس نیامده است چه توجیهی دارد؟

فرضیه‌ی گریسباخ

این فرضیه از آن فردی به همین نام است که در سال 1789 م. ارائه شده و در عصر جدید مورد توجه افرادی قرار گرفته است. این فرضیه نیز مانند فرضیه‌ی قبل انجیل متی را نخستین انجیل می‌داند. طبق این فرضیه، لوقا پس از متی نوشته شده و مرقس از هر دو کتاب استفاده کرده و گاهی این و گاهی آن را ترجیح داده است. (17)
بر این فرضیه اشکالاتی وارد است. جدا از ادله‌ی فراوانی که برای تقدم انجیل مرقس بر دو انجیل دیگر آورده شده، این پرسش جدی مطرح می‌شود که با وجود دو انجیل متی و لوقا چه ضرورتی داشته است که شخصی انجیل مرقس را بنویسد، با توجه به اینکه تقریباً مطلب جدیدی هم ندارد؟ (18)

فرضیه‌ی دو منبعی

این فرضیه که مورد قبول عموم دانشمندان جدید قرار گرفته، مدعی است دو انجیل متی و لوقا به صورت مستقل از دو منبع استفاده کرده‌اند. یکی انجیل مرقس است که قبل از این دو انجیل نوشته شده بود و این دو انجیل مطالب آن را به طور کامل نقل کرده‌اند. اما از سوی دیگر، همان‌طور که اشاره شد، مطالب زیادی در دو انجیل متی و لوقا نقل شده است که در انجیل مرقس موجود نیست. براساس فرضیه این دو انجیل از منبعی استفاده کرده‌اند که برای اشاره به آن از علامت Q (از کلمه‌ی آلمانی Quelle به معنای «منبع») استفاده می‌کنند.
علاوه بر این دو منبع مشترک، هر یک از دو انجیل متی و لوقا منبعی خاص داشته‌اند که مطالب خاص خود را از آن گرفته‌اند. برای اشاره به این دو منبع از علامت‌های «M» و «L» (اشاره به حرف اول متی و لوقا) استفاده می‌کنند. (19)
به هر حال برخی این فرضیه را قبول ندارند و اشکالاتی بر آن وارد کرده‌اند، از جمله اینکه از خود عهد جدید برمی‌آید که نویسندگان این اناجیل با هم برخورد و ملاقات داشته‌اند، برای مثال متی و مرقس یا مرقس و لوقا با هم ملاقات کرده‌اند. پس طبیعی است که با رد و بدل شدن اطلاعات بین آنان مطالبی مشترک باشد و هر یک از آنها مطالب خاص خود را داشته و یا اینکه درباره‌ی منبع Q هیچ اثر و نشانه‌ای به دست نیامده است، با اینکه افرادی در پی آن بوده‌اند. (20)
با این حال گفته می‌شود با وجود اشکالاتی که وجود دارد باز موارد زیادی این فرضیه را تأیید می‌کند. این فرضیه بر دو عنصر کلیدی استوار است، یکی تقدم انجیل مرقس و دیگری وجود منبع Q.
تقدم انجیل مرقس که از قرن هجدهم به این طرف طرف‌دار زیادی داشته است، به عنوان یکی از دستاوردهای قطعی و مفید نقادی کتاب مقدس به حساب می‌آید و با وجود ایراداتی که به آن گرفته می‌شود تأییدهای مهمی هم وجود دارد، که عبارت‌اند از: (21)

1. محتوا.

انجیل مرقس به عنوان کوتاه‌ترین انجیل بسیاری از تعالیم مهم را حذف کرده است؛ بنابراین آیا ممکن است انجیل مرقس از دو انجیل متی و لوقا استفاده کرده باشد و برای مثال موعظه‌ی روی کوه در انجیل متی (باب‌های 5-7) و مثل‌های معروف انجیل لوقا را حذف کند؟

2. زنده بودن.

انجیل مرقس پر از جزئیات مفصلی است که حالتی زنده و مستقیم و متناسب با شهادت کسی دارد که با چشم خود دیده است. هر چند انجیل متی حاوی نکات محتوایی فوق‌العاده‌ای است، اما این نکات اغلب به صورت مواد بیگانه‌ای که به هم چسبیده است به نظر می‌رسد (برای مثال، 15: 12-14؛ 16: 17-19).

3. نحوه‌ی بیان.

با بررسی تنوع بیانی اناجیل آشکار می‌شود که متی یا لوقا عبارت مرقس را تغییر داده‌اند. این تغییر گاه اصلاحی است که موجب می‌شود به حواریون عیسی نقد وارد نشود. برای نمونه در مرقس (10: 35) آمده است که یعقوب و یوحنا از عیسی مقامی آسمانی را طلب کردند و عیسی به آنان گفت که چنین چیزی ممکن نیست؛ اما در متی (20: 20) آمده است که مادر این دو نفر مقام را برای فرزندانش طلب کرد. گاهی در مرقس عبارتی آمده که بی‌احترامی آشکار به مسیح است؛ برای مثال وقتی شاگردان در دریا دچار طوفان می‌شوند و عیسی را مورد مؤاخذه قرار می‌دهند که چرا به فکر ما نیستی (مرقس، 4: 38)، اما در دو انجیل متی و لوقا آمده است که التماس کردند و از او کمک خواستند (متی، 8: 25؛ لوقا، 8: 24). گاهی عبارتی در انجیل مرقس ابهام دارد و در آن دو تغییری داده شده که در واقع تفسیر است و رفع ابهام می‌کند (برای مثال مرقس، 8: 21 در مقایسه با متی، 16: 11-12).

4. ویژگی عمومی.

ویژگی عمومی انجیل متی نشان می‌دهد که پس از انجیل مرقس نوشته شده است. برای مثال مسیح‌شناسی متی گرایشی دفاعیاتی و کلیسایی دارد.
شواهد فوق نشان می‌دهد که انجیل مرقس قبل از دو انجیل دیگر نوشته شده و مورد استفاده آن دو قرار گرفته است. حال با توجه به این امر اگر مطالب مشترک دو انجیل متی و لوقا را به یک منبع مشترک، مثلاً منبع Q، نسبت ندهیم پس یا باید لوقا از متی استفاده کرده باشد و یا بالعکس. هر یک از این دو فرض مشکلاتی جدی دارد. برای مثال دانشمندان شواهد زیادی آورده‌اند که متی قبل از لوقا نوشته شده است. حال اگر بگوییم لوقا از متی استفاده کرده این مشکل پیش می‌آید که پس چرا نظم متی را رعایت نکرده است، با اینکه نظام تاریخی متی مناسب است. همین‌طور شیوه‌ی بیان متی در بیشتر اوقات اصیل بوده و البته گاهی شیوه بیان لوقا اصیل است. به هر حال اشکالاتی از این دست، محققان را بر آن داشته است که وجود منبع Q را مفروض بگیرند. (22)

ب) مباحث ویژه‌ی هر یک از اناجیل هم‌نوا

درباره‌ی تاریخ نگارش، منشأ و نویسنده‌ی اناجیل هم‌نوا مطالبی عمومی مطرح شد؛ اکنون به مطالبی می‌پردازیم که ویژه‌ی هر یک از این اناجیل است.

1. انجیل متی

اولین نوشته در ترتیب عهد جدید قانونی انجیل متی است که از سه انجیل دیگر طولانی‌تر است. اعتقاد سنت مسیحی این بوده که این انجیل قدیمی‌ترین انجیل است و به وسیله‌ی متای حواری به زبان عبری (یا آرامی) نوشته شده و به وسیله مترجمی ناشناخته به یونانی ترجمه شده است، هر چند اصل عبری آن اکنون در دست نیست. (23) با این حال درباره‌ی نویسنده، تاریخ نگارش، زبان اصلی و مکان نگارش آن بحث‌های بسیار زیادی، به ویژه در میان نقادان جدید کتاب مقدس، مطرح بوده است. در واقع می‌توان گفت نقادان جدید در جنبه‌های مختلف کمتر نظر سنتی را تأیید کرده‌اند و اختلافات بسیار زیاد است. بحث درباره‌ی این کتاب را در چند محور پی می‌گیریم.

نویسنده‌ی انجیل متی

در سنت مسیحی اعتقاد بر این بوده که یکی از حواریان عیسی به نام متی، که نام دیگر او لاوی است و در عهد جدید از او نام برده شده، نویسنده این انجیل است. حضرت عیسی مردی را می‌بیند که در محل وصول باج و خراج نشسته است و عوارض می‌گیرد؛ پس او را دعوت می‌کند و او اجابت می‌نماید و از حواریان آن حضرت می‌گردد (متی، 9: 9؛ مرقس، 2: 13-17؛ لوقا، 5: 27-32). البته نام او در انجیل متی همین نام و در دو انجیل مرقس و لوقا «لاوی» است. در کتاب اعمال رسولان نام «متی» در زمره‌ی حواریان آمده است (اعمال، 1: 13).
یوسبیوس، مورخ مسیحی که در قرن چهارم می‌زیست، در کتاب خود تاریخ کلیسا (3: 39) از پاپیاس که در اوایل قرن دوم اسقف شهر هیراپولیس در آسیای صغیر بود جمله‌ای را نقل می‌کند که مؤید این مطلب است که متای حواری نویسنده‌ی انجیل نخست است:
«متی سخنان عیسی را به صورتی منظم به زبان عبری [یا آرامی] نوشت و هر کس به اندازه‌ی توان خود آن را ترجمه کرد [یا تفسیر کرد]».
گفته می‌شود این شهادت و همچنین عنوان کتاب «انجیل به روایت متی» نشان می‌دهد که اندکی پس از نگارش این انجیل، مردم آن را به متای حواری نسبت می‌داده‌اند. (24) گفته می‌شود که یکی از آبای اولیه کلیسا به نام ایرنئوس در اواخر قرن دوم نیز چنین شهادتی داده است. (25)
پس براساس این شهادت‌ها سنت مسیحی تقریباً از همان ابتدا این انجیل را به متای حواری نسبت می‌داده است. به همین دلیل و به دلیل اینکه متای حواری در نوشته‌های اولیه‌ی مسیحی شخصیت مهمی نبوده است که کسی کتابی بنویسد و به او نسبت دهد، برخی تا امروز نیز دیدگاه سنتی را قبول دارند و متای حواری را نویسنده‌ی انجیل نخست می‌دانند. (26)
به نظر می‌رسد دلیل دوم چندان محکم نباشد، چرا که اولاً جعل ضرورتاً عمدی و از طرف خود نویسنده صورت نمی‌گیرد؛ بلکه ممکن است کتابی به خطا به کسی نسبت داده شود. ثانیاً اگر کسی بخواهد کتابی را جعل کند و به یکی از حواریان نسبت دهد، شخصیت غیر معروف مناسب‌تر است، چرا که اصولاً مردم با آثار افراد معروف و مهم آشنا هستند.
به هر حال برای مقابله با این دیدگاه سنتی ادله‌ی متعددی آورده شده است، که عبارت‌اند از: (27)
1. همان‌طور که از شهادت پاپیاس پیداست، متی کتاب خود را به زبان عبری نوشته است؛ اما اکنون نسخه‌ی عبری موجود نیست و تنها نسخه یونانی موجود است و نسخه‌ی یونانی موجود به هیچ‌وجه یک ترجمه نیست، بلکه کتابی است که در اصل به یونانی نوشته شده است.
برخی کوشیده‌اند این اشکال را این‌گونه پاسخ دهند که چه مانعی دارد که متای حواری ابتدا انجیل خود را به زبان عبری و بعداً بار دیگر آن را به زبان یونانی نوشته باشد. (28) اما به نظر می‌رسد که این پاسخ ضعیف باشد، چرا که همه‌ی دلیل این قول همان شهادت پاپیاس است و در آن سخنی از اینکه او به یونانی نوشته نیامده است، و حتی گفته شده است که «هر کس به اندازه‌ی توان خود آن را ترجمه کرد». همچنین در شهادت ایرنئوس در پایان قرن دوم باز سخن از نگارش به زبان عبری است. به هر حال شهادت‌های پاپیاس و غیر او به هیچ‌وجه با انجیل موجود منطبق نیست.
2. براساس شهادت پاپیاس انجیلی که متای حواری نوشته یک سند سامی است. اگر انجیل فعلی همان نوشته‌ای باشد که پاپیاس شهادت می‌دهد، چگونه می‌شود که یک سند یونانی، یعنی انجیل مرقس، به طور کامل در یک سند سامی ادغام شده باشد؟
3. انجیل فعلی عمده‌ی مطالب خود را از دیگران، به ویژه انجیل مرقس، نقل می‌کند. این در حالی است که متای حواری همیشه همراه عیسی و خود شاهد حوادث بوده است. به هر حال مطالب نقل مستقیم و بی‌واسطه در این انجیل چنان اندک است که نشان می‌دهد نویسنده‌ی آن هرگز نمی‌تواند شاهد مستقیمی باشد.
علاوه بر موارد فوق شواهد متعدد دیگری برای این آورده شده است که شهادت پاپیاس بر انجیل فعلی صدق نمی‌کند. (29) بنابراین گفته می‌شود که انجیل موجود را فرد دیگری غیر از متای حواری، که ناشناخته است، نوشته و شاید نام او متی بوده است. (30) نقادان جدید شهادت پاپیاس را این‌گونه حل می‌کنند که احتمالاً متای حواری یکی از کسانی بوده که منابعی را که انجیل متای کنونی از آنها استفاده کرده و امروزه با علامت Q به آن اشاره می‌شود، ایجاد کرده است. (31) با این حال افرادی حتی امروزه تمام شبهات نقادان جدید را پاسخ می‌دهند و به صورتی جدی از دیدگاه سنتی دفاع می‌کنند و متای حواری را نویسنده‌ی انجیل متای کنونی می‌دانند. (32) البته شواهد زیادی از داخل خود انجیل نشان می‌دهد که نویسنده‌ی آن T یک مسیحی یهودی‌الاصل بوده است. برخی از این شواهد به قرار زیر است:
1. نسب‌نامه‌ای که برای عیسی آمده است (1: 2-17).
2. به نظر می‌رسد در موارد متعددی خود نویسنده بخش‌هایی از عهد قدیم را مخصوص این انجیل از متن عبری ترجمه کرده است (برای نمونه، 2: 18 و 23؛ 8: 17؛ 23: 18-21).
3. تمرکز ویژه بر روی معبد (برای نمونه، 6: 1-18؛ 23: 1-39).
4. تأکید بر شریعت موسوی (5: 17-20).
5. محدود بودن پیام عیسی به یهودیان و منع رساندن آن به غیر یهودیان (10: 5؛ 15: 24).
6. حوادث آخرالزمان نباید در روز شنبه (سبت) واقع شود (24: 20). (33)

تاریخ نگارش انجیل متی

در سنت مسیحی گمان بر این بوده که انجیل متی قدیمی‌ترین انجیل است و بنابراین تاریخ نگارش آن را گاهی حتی اوایل دهه‌ی 40 میلادی دانسته‌اند. (34) اما این سخن را دانشمندان جدید کتاب مقدس به شدت رد می‌کنند. در خود انجیل درباره‌ی تاریخ نگارش آن سخن روشنی نیامده است؛ اما گاهی به صورت ضمنی به نکاتی اشاره شده که حداقل با قدمتی که سنت قائل بوده است سازگاری ندارد. برای نمونه در ماجرای خیانت یکی از حواریون به نام یهودای اسخریوطی و تسلیم کردن عیسی به یهودیان آمده است که یهودا از یهودیان سی پاره نقره دریافت کرد. اما یهودا به زودی پشیمان شد و نقره‌ها را در معبد انداخت. کاهنان یهود گفتند که این نقره‌ها چون خونبها، «حقل الدم»، است، نباید در معبد خرج شود. پس با آن مزرعه‌ای برای مقبره‌ی غربیان خریدند و نام آن مزرعه «حقل الدم» شد. در دنباله آمده است که از آن جهت این مزرعه تا امروز به «حقل الدم» مشهور است. (متی، 27: 3-8). پس وقتی که این کتاب نوشته شد زمان زیادی گذشته بود؛ یعنی مدت زمانی که به طور متعارف انتظار می‌رود که نام یک محل عوض شود.
درباره‌ی تاریخ نگارش این کتاب دانشمندان جدید یک امر را مسلم می‌دانند و آن اینکه این انجیل پس از انجیل مرقس نوشته شده است، چرا که قطعاً از آن استفاده کرده و در واقع یکی از منابع اصلی‌اش بوده است. (35) انجیل مرقس پس از سال 65 م. نوشته شده است؛ بنابراین انجیل متی نمی‌تواند قبل از حوالی 70 م. نوشته شده باشد.
برخی تاریخ نگارش را از نظر دیگری هم محدود می‌کنند. از آنجا که پاپیاس و دیگران در ابتدای قرن دوم به انجیل متی اشاره کرده‌اند پس این انجیل باید در ربع آخر قرن اول نوشته شده باشد. (36) شهادت پاپیاس بر انجیل فعلی منطبق نیست و نه تنها شهادت او، بلکه شهادت ایرنئوس در ربع آخر قرن دوم نمی‌تواند چیزی را روشن کند، بلکه مشکل را پیچیده‌تر می‌کند، چرا که شهادت همه بر اثبات نگارش یک انجیل به زبان عبری است که به هیچ‌وجه با انجیل متای کنونی جور در نمی‌آید. برخی می‌گویند این انجیل بعد از سال 65 و قبل از سال 70 م. یعنی سالی که در آن معبد اورشلیم تخریب شد، به نگارش درآمده است؛ چرا که از یک سو بعد از انجیل مرقس نوشته شده و از سوی دیگر تخریب معبد در آن پیشگویی شده (24: 1-2)، ولی به تحقق این پیشگویی اشاره نشده است. (37)
به نظر می‌رسد که این استدلال مطلق نباشد، چرا که انجیل‌نویس سه دهه‌ی اول قرن اول را حکایت می‌کند. پس جا دارد که سخن عیسی را مبنی بر تخریب معبد در آینده نقل کند، اما حتی اگر انجیل بعد از سال 70 م. نوشته شده باشد ضرورتی ندارد که به تحقق پیشگویی اشاره کند. البته باید این نکته را اضافه کنیم که برخی، درست عکس سخن قبلی، می‌گویند از آنجا که در انجیل متی به حادثه‌ی تخریب معبد اشاره شده (22: 7) پس بعد از سال 70 م. نوشته شده است. (38) به نظر می‌رسد که این سخن هم درست نیست. آنچه در باب 22 آمده یک مثل است. پادشاهی کسانی را به به عروسی دعوت می‌کند و اهالی آن شهر به دعوت پادشاه بی‌اعتنایی می‌کنند. پادشاه غضبناک می‌شود و سربازان خود را می‌فرستد و آنها «قاتلان را کشتند و شهرشان را آتش زدند». تطبیق این مثل بر تخریب شهر اورشلیم در سال 70 م. به وسیله رومیان، مشکل است یا دست‌کم دلیلی ندارد.
اگر بخواهیم اقوال درباره‌ی تاریخ نگارش انجیل متی را جمع‌بندی کنیم هر چند دانشمندان جدید به اندکی قبل از 70 تا حدود سال 90 م. قائل‌اند، و هر چند همگان بر آن‌اند که تاریخ دقیقی برای نگارش این انجیل نمی‌توان تعیین کرد، اما به نظر می‌رسد بین 70 و 80 میلادی بیشترین طرف‌دار را دارد.

مکان نگارش و مخاطبان

معروف آن است که این انجیل در شهر انطاکیه در سوریه و برای مسیحیان یهودی‌الاصل نوشته شده است. (39) شواهد زیادی وجود دارد که نویسنده‌ی ناشناخته‌ی این انجیل یک مسیحی یهودی‌الاصل بوده است. گفته می‌شود که محتوای کتاب نشان دهنده‌ی این است که این کتاب برای یهودی - مسیحیان نوشته شده و مناسب‌ترین مکان همان انطاکیه است. (40) در این انجیل بر این تأکید شده که عیسی یک یهودی است که برای نجات یهودیان و تنها یهودیان آمده است. مسیح پسر داود و پادشاه یهود است. این امور و امور متعدد دیگر در این انجیل حکایت از این دارد که مخاطب این انجیل، یهودی - مسیحیان بوده‌اند. (41)

2. انجیل مرقس

انجیل مرقس در ترتیب کنونی عهد جدید دومین کتاب است، اما قول غالب در میان دانشمندان جدید آن است که دو انجیل متی و لوقا از آن استفاده کرده‌اند و بنابراین قبل از آنها نوشته شده و در واقع اولین انجیل در میان اناجیل موجود به لحاظ تاریخ نگارش است. (42) این انجیل کوتاه‌ترین انجیل است و در مقایسه با دو انجیل متی و لوقا، بسیاری از سخنان و مثل‌های حضرت عیسی را دربر ندارد. (43) بحث درباره‌ی تاریخ نگارش و منشأ این کتاب را در چند محور پی می‌گیریم.

نویسنده‌ی انجیل مرقس

سنت مسیحی قائل به این مطلب است که نویسنده‌ی این کتاب یوحنای مرقس بوده که در مجموعه‌ی عهد جدید بارها از او نام برده شده است. نام مادر او مریم است که از زنان پیرو حضرت عیسی بود و حواریان پس از عیسی در خانه او جلسه می‌گذاشتند (اعمال، 12: 12). و حتی احتمال داده می‌شود بالاخانه‌ای که عیسی با حواریان در آن شام آخر را خورد، همین خانه بوده باشد. مرقس پسر عموی برنابا بود و از آنجا که وطن برنابا قبرس است (اعمال، 4: 36) احتمالاً خانواده مرقس هم قبرسی بوده‌اند. به هر حال مرقس در سفر اول پولس و برنابا همراه آنان بود (اعمال، 12: 25)، اما به علتی نامعلوم، که خشم پولس را برانگیخت، سفر را با آنان به پایان نرساند و به اورشلیم بازگشت (اعمال، 13: 13). بعداً وقتی برنابا به پولس پیشنهاد کرد که برای مسافرت دوم مرقس را همراه خود ببرند، پولس مخالفت کرد و همین سبب قطع ارتباط برنابا با پولس شد (اعمالع 15: 37-39). اما بعدها گویا رابطه‌ی پولس با مرقس تغییر کرد و پولس از او، که از همراهانش در شهر رم بود، تمجید نمود (دوم تیمونائوس، 4: 11). در نامه‌ی اول پطرس (5: 13) نیز به او اشاره شده و احتمال داده می‌شود که در رم همراه پطرس بوده است. (44)
در متن انجیل مرقس هیچ اثر و نشانه‌ای از نویسنده آن نیست، اما شهادت‌هایی از سده‌های نخست میلادی درباره‌ی نویسنده این کتاب باقی مانده است. یوسیوس، مورخ مسیحی که در قرن چهارم قلم می‌زد، از قول پاپیاس، که در اوایل قرن دوم مقام اسقفی داشت، چنین نقل می‌کند:
"یوحنای شیخ نیز چنین گفته است: مرقس مترجم پطرس بود و هر چه نوشت با دقت بسیار زیادی نوشت... وی همنشین پطرس بود و پطرس به او تعالیم لازم را داد ولی فرمایشات خداوند [مسیح] را به ترتیب تاریخی برای او نقل نکرد. بنابراین مرقس در هیچ قسمتی اشتباه نکرده بلکه مطالب را ثبت نموده است زیرا او در یک قسمت دقت کامل داشته است و آن اینکه آنچه شنیده است درست ثبت کند و هیچ مطلب نادرست ننویسد (تاریخ کلیسا، 3: 39). (45)"
در اواسط قرن دوم ژوستین شهید مطالب شماره‌ی هفده از باب سوم انجیل مرقس را به عنوان خاطرات پطرس نقل می‌کند (46) و باز یوسبیوس می‌گوید: ایرنئوس (حدود 185 م.) می‌نویسد که پس از رخت بربستن [اعدام] پطرس و پولس از شهر رم، مرقس، شاگرد و مترجم پطرس، موعظه‌های پطرس را در نوشته‌ای برای ما منتقل کرد (تاریخ کلیسا، 5: 8). (47)
یادآوری می‌شود که پطرس و پولس در سال 64 م. در بحبوحه‌ی قتل‌عام مسیحیان به وسیله امپراتور نرون، در شهر رم اعدام شدند. این قتل‌عام به بهانه‌ی آتش‌سوزی گسترده‌ای صورت گرفت که گفته می‌شود نرون برای اهداف خود عمداً به راه انداخته و آن را به مسیحیان نسبت داده بود. بنابر نقل ایرنئوس، مرقس پس از سال 65 م. نوشته خود را منتشر کرده است. اما یوسبیوس نقل دیگری هم دارد که با نقل قبلی سازگاری ندارد. او از کلمنت اسکندرانی که در اواخر قرن دوم قلم می‌زد، چنین نقل می‌کند:
"هنگامی که پطرس در رم علنی سخن می‌گفت و انجیل را تحت تأثیر روح‌القدس اعلام می‌کرد، عده‌ی زیادی که حاضر بودند از مرقس خواستند که گفته‌های پطرس را ثبت نماید و او پس از تدوین انجیل آن را به کسانی که از او خواسته بودند داد. و هنگامی که پطرس آگاه شد نه آن را مستقیماً رد کرد و نه حمایت کرد (تاریخ کلیسا، 6: 14). (48)"
از ظاهر عبارت اریجن، که در اوایل قرن سوم جانشین کلمنت بود، همین نکته برداشت می‌شود. او می‌گوید که مرقس انجیل خود را تحت نظر پطرس نوشت. (49) همچنین سخنی شبیه این از ترتولیان (حدود 200 م.) نقل می‌شود. (50)
به هر حال نقل‌های فوق در دو نکته اتفاق نظر دارند، یکی اینکه مرقس نوشته‌ای درباره زندگی عیسی داشته و دوم اینکه او سخنان پطرس را نوشته است. اما در یک امر با هم اختلاف دارند و آن اینکه آیا مرقس کتاب خود را در زمان حیات پطرس نوشته است یا پس از آن. به هر حال سنت مسیحی با توجه به این نقل قول‌ها دو نکته‌ی مورد وفاق را قبول داشته و مورد تأکید قرار داده است.
با این حال افرادی در هر دو نکته تردید کرده‌اند و آن اینکه نویسنده‌ی انجیل دوم نمی‌تواند یک یهودی فلسطینی باشد چون ظاهراً از جغرافیای محل آگاهی زیادی نداشته است (مرقس، 5: 1 و 7: 31) و همچنین وی نسبت به رسوم و قوانین یهودی بی‌اطلاع بوده است (مرقس، 7: 3-4؛ 10: 11-12). نام مرقس (مارکوس، مارک) نامی بسیار رایج در امپراتوری روم بوده است و نمی‌توان بر مرقسی که می‌شناسیم تطبیق داد. اثبات ارتباط این انجیل با پطرس هم مشکل است و گویا در قرن دوم کوشیده‌اند تا با انتساب این کتاب به پطرس شأن آن را بالا ببرند. (51)
به هر حال انتساب این کتاب به مرقس و پطرس بر شهادت‌های قرن دوم ابتنا دارد، که البته یوسبیوس آنها را در قرن چهارم نقل کرده است و به همین دلیل ممکن است زیر سؤال بروند. (52)

تاریخ نگارش انجیل مرقس

درباره‌ی تاریخ نگارش این انجیل یک نکته روشن است و آن اینکه ظاهراً قبل از دو انجیل متی و لوقا نوشته شده است، چرا که این دو از آن استفاده کرده‌اند. گفته می‌شود اگر شهادت ایرنئوس را مبنی بر اینکه این انجیل بعد از مرگ پطرس و پولس نوشته شده است، در نظر بگیریم و اینکه این انجیل قبل از متی و لوقا نوشته شده، پس زمان مناسب برای نگارش این انجیل بین سال‌های 65 و 75 م. است و همین تاریخ مشهور است. (53) برخی گفته‌اند از آنجا که در این انجیل تخریب معبد اورشلیم، که در سال 70 م. رخ داد، پیشگویی شده (13: 2)، پس تاریخ نگارش آن قبل از این تاریخ یا حدود آن بوده است. (54) البته برخی همین پیشگویی را دلیل بر این می‌آورند که این کتاب پس از سال 70 م. نوشته شده است (55) و باز برخی دهه‌ی پنجاه میلادی را قول سنتی‌ها برای تاریخ نگارش این کتاب می‌شمارند و بین 65 و 70 م. را به اکثر دانشمندان نسبت می‌دهند. (56)

مکان نگارش و مخاطبان

گفته می‌شود که درباره‌ی مکان نگارش و مخاطبان این انجیل کمتر اختلاف‌نظر وجود دارد، چرا که از کلیسای اولیه تاکنون تقریباً اتفاق نظر بوده که این انجیل در شهر رم و برای مسیحیان غیر یهودی‌الاصل نوشته شده است. از خود انجیل هم می‌توان شواهدی برای آن آورد. در این انجیل ده واژه‌ی لاتینی (زبان لاتینی باستان) به کار رفته که در هیچ جای عهد جدید به کار نرفته است. همچنین نویسنده، رسوم یهودی را توضیح می‌دهد که نشان دهنده‌ی آن است که مخاطبان نسبت به آنها آگاهی نداشته‌اند. اینکه این انجیل بر رنج مسیح تأکید می‌کند و برای مثال، برخلاف دو انجیل متی و لوقا، تولد و کودکی عیسی را نیاورده، با وضعیت مسیحیان شهر رم آن زمان که از رنج و عذاب نرونی به ستوه آمده بودند، مناسبت دارد. (57)
با این حال برخی شواهد فوق را کافی نمی‌دانند و برای مثال درباره‌ی کاربرد لغات لاتین می‌گویند زبان لاتین در مناطق دیگر امپراتوری روم رواج داشته و اینکه نویسنده بر رنج تأکید کرده است ضرورتاً وضعیت آن جامعه را نشان نمی‌دهد، بلکه شاید می‌خواسته مخاطبان را برای رنج‌های آینده آماده سازد. (58) با این حال گویا بر این تأکید می‌شود که شهر رم محل نگارش این انجیل است و مسیحیان غیر یهودی آن شهر مخاطبان آن بوده‌اند. (59) برخی سبک نگارش این انجیل را، که فشرده و روشن و صریح سخن می‌گوید، مناسب ذوق رومیان می‌شمارند. همچنین اینکه در این کتاب درباره‌ی شریعت و آداب یهودی کمتر سخن رفته و در موارد معدودی که سخن رفته توضیح بیشتر از معمول داده شده که شاهد بر این مدعاست که این کتاب در رم و برای مسیحیان آنجا نوشته شده است. (60)

3. انجیل لوقا و اعمال رسولان

قبل از پرداختن به بحث درباره‌ی تاریخ نگارش و نویسنده‌ی این دو کتاب باید نکته‌ای را توضیح دهیم و آن اینکه چرا این دو کتاب که در مجموعه‌ی عهد جدید دو اثر مستقل‌اند، در این بحث با هم آورده می‌شوند. پاسخ این پرسش آن است که این دو اثر به گونه‌ای با هم ارتباط دارند که پاسخ به سؤال‌هایی که در این مقاله در پی آنها هستیم تنها با بررسی دو اثر با هم به دست می‌آید. پیوستگی این دو اثر به گونه‌ای است که برخی آنها را یک اثر شمرده‌اند:
"کتاب اعمال رسولان کتاب جداگانه‌ای نیست زیرا کاملاً روشن است که دنبال انجیل لوقا می‌باشد... به یقین می‌توان گفت که اعمال رسولان و انجیل لوقا جلدهای اول و دوم یک کتاب واحد هستند. (61)"
نویسنده‌ی دیگری می‌گوید که این دو کتاب در واقع یک کتاب در دو جلد هستند که جلد نخست آن درباره‌ی تاریخ پیدایش مسیحیت و جلد دوم آن درباره‌ی تاریخ انتشار مسیحیت است. (62)
هر دو کتاب با مقدمه‌ای آغاز می‌شود که این دو مقدمه دو نکته را به خوبی آشکار می‌سازد؛ یکی اینکه هر دو نوشته خطاب به یک شخص به نام تئوفیلوس می‌باشد و دوم اینکه هر دو را یک نفر نوشته است. در ابتدای انجیل لوقا آمده است:
"عالی‌جناب تئوفیلوس بسیاری کوشیده‌اند شرح زندگی عیسی مسیح را به نگارش درآورند؛ و برای انجام این کار از مطالبی استفاده کرده‌اند که از طریق شاگردان او و شاهدان عینی وقایع، در دسترس ما قرار گرفته است. اما از آنجا که من خود، این مطالب را از آغاز تا پایان با دقت بررسی و مطالعه کرده‌ام، چنین صلاح دیدم که ماجرا را به طور کامل و به ترتیب برایتان بنویسم، تا از درستی تعلیمی که یافته‌اید، اطمینان حاصل کنید (لوقا، 1: 1-4)."
و کتاب اعمال رسولان این‌گونه آغاز می‌شود:
"دوست عزیرم تئوفیلوس، در کتاب نخست، به شرح کامل زندگی و تعالیم عیسی پرداختم و نوشتم که او چگونه، پس از آنکه احکام بیشتری [زیادی] توسط روح‌القدس به رسولان برگزیده خود داد، به آسمان بالا رفت. او در مدت چهل روز پس از مرگ خود، بارها خود را زنده به رسولان ظاهر ساخت و... (اعمال، 1: 1-3)."
بنابراین از مقدمه‌ی این دو کتاب به خوبی آشکار است که فردی هر دو را برای یک هدف و خطاب به یک نفر نوشته است. علاوه بر این دو مقدمه، گفته می‌شود که ادبیات، سبک و دیدگاه الهیاتی این دو کتاب چنان یکسان است که موجب شده است دانشمندان عهد جدید در یکی بودن نویسنده‌ی دو کتاب هیچ اختلافی نداشته باشند. (63) بنابراین باید بحث از تاریخ نگارش و نویسنده‌ی این دو کتاب را با هم مطرح کنیم.

نویسنده‌ی انجیل لوقا و اعمال رسولان

گفته می‌شود از قرن دوم تاکنون سنت مسیحی این دو کتاب را به لوقا نسبت داده است. نام لوقا چندین بار در عهد جدید در نامه‌های پولس آمده است. او در نامه‌ی پولس به فَلِیمون (شماره‌ی 24) از همکاران پولس شمرده شده است. در نامه‌ی دوم پولس به تیوتائوس آمده است: «تنها لوقا با من است» (4: 11). همچنین در نامه‌ی پولس به کولسیان آمده است: «لوقا، پزشک محبوب، و دیماس به شما سلام می‌رسانند» (4: 14). در این سه مورد در متن یونانی واژه‌ی «Loukas» که در زبان یونانی به «Luke» (لوقا) تغییر شکل داده، ذکر شده است. اما در نامه‌ی پولس به رومیان به شخصی به نام «لوسیوس» (Lusius) اشاره شده است: «... و لوسیوس و... هموطنان من و نیز خودم، «طرتیوس»، منشی پولس در نوشتن این نامه، به شما درود می‌فرستم» (16: 21-22). احتمال داده می‌شود که لوسیوس نیز همان لوقا باشد. (64)
سنت مسیحی بر آن بوده است که همین لوقا نویسنده‌ی دو کتاب فوق بوده است. ایرنئوس که در اواخر قرن دوم اسقف لیون بود، در کتاب علیه بدعتها، این دیدگاه را تأیید کرده است. او می‌گوید لوقا که همراه همیشگی پولس بوده و هیچ گاه از او جدا نمی‌شده، این دو کتاب را نوشته است و در واقع انجیل نتیجه‌ی موعظه‌های پولس است. سخن ایرنئوس بر این استدلال مبتنی است که نویسنده‌ی کتاب اعمال رسولان در برخی از جاها ضمیر اول شخص جمع، «ما»، را به کار برده و این حاکی از آن است که نویسنده همراه پولس بوده است و این امر با لوقا تطبیق می‌کند. (65) همچنین قانون موراتوری، چنان که گفتیم به اواخر قرن دوم تعلق دارد، با این دیدگاه موافق است و می‌گوید لوقا که طبیب بود، این دو کتاب را نوشته است. (66)
باید اضافه کنیم که مقدمه‌ی دو کتاب نیز نکاتی را بیان می‌کند که با لوقا انطباق دارد. در این مقدمه دو نکته درباره‌ی نویسنده آن وجود دارد. یکی اینکه نویسنده شاهد عینی حوادث نبوده است؛ چون او می‌گوید این مطالب را از راه مطالعه و تحقیق به دست آورده است و البته دیگرانی کوشیده‌اند که با استفاده از نقل شاهدان عینی زندگی حضرت عیسی را به نگارش در آورند. پس نویسنده از حواریان و دیگر همراهان عیسی نبوده است. دیگر اینکه او دانشمند و اهل تحقیق بوده است. علاوه بر این گفته می‌شود ادبیات یونانی عالی و سبک نگارش این دو کتاب نشان می‌دهد که نویسنده فردی تحصیل کرده و آگاه در ادبیات یونانی بوده است. همچنین این دو نوشته نشان می‌دهد که طرز فکر نویسنده یونانی بوده، پس او غیر یهودی بوده است. (67) همه‌ی این امور بر لوقا انطباق دارد و همه چیز به نفع دیدگاه سنتی است که لوقا را نویسنده این دو کتاب می‌داند.
با این حال دانشمندان جدید کتاب مقدس با بخشی از دیدگاه سنتی موافق‌اند و آن اینکه این دو کتاب را یک نفر نوشته است. اما درباره‌ی اینکه نویسنده‌ی آنها لوقا باشد، تردید دارند، (68) و حتی ترجیح می‌دهند که این دو کتاب را به فرد دیگری نسبت دهند. (69) اکثر دانشمندان و مفسران جدید کتاب مقدس بر آن‌اند که دیدگاه سنتی درباره نویسنده‌ی این دو کتاب عمدتاً بر استنباطاتی از متون عهد جدید مبتنی بوده است، آنگاه که مردم درباره‌ی نویسندگان اناجیل سؤال آغاز کردند. بنابراین دیدگاه سنتی ما را به سرچشمه نمی‌رساند اعتباری ندارد. آنان همچنین سخن ایرنئوس را که گفته لوقا همیشه همراه پولس بوده است (علیه بدعت‌ها، 3، 14، و 1) مورد سؤال قرار داده‌اند؛ سخنی که از بخش‌هایی از کتاب اعمال رسولان که ضمیر «ما» را به کار می‌برد، نقل شده است (مخصوصاً 16: 10 و 20: 6). آیا فقراتی که در آنها از ضمیر «ما» استفاده شده قطعه‌هایی از دفتر خاطرات یا دفتر یادداشت‌اند که نویسنده‌ی کتاب که همسفر پولس بوده یادداشت کرده است یا اینکه این یک نوع سبک ادبی بوده که نویسنده برای جذاب کردن داستان به کار برده است؟
علاوه بر این، بر فرض اینکه صورت اول را بپذیریم و بگوییم نویسنده، همراه پولس بوده است، هرگز نمی‌توان نتیجه‌ای را که ایرنئوس از این مطالب گرفته، یعنی اینکه نویسنده همیشه همراه پولس بوده، درست دانست. نتیجه‌ای که می‌توان از مطالبی که در آنها ضمیر «ما» به کار رفته، گرفت این است که نویسنده گاهی همراه پولس بوده است. او در سفر تبلیغی دوم پولس (49-52 م.) برای مدت کوتاهی یعنی از تراوس تا فیلپی همراه پولس بوده (اعمال، 16: 10-17) و سپس در فیلپی توقف کرده و در پایان سفر سوم پولس و هنگامی که او به اورشلیم بازگشته (58 م.) به او پیوسته است (اعمال، 20: 6). همچنین هنگامی که پولس به پیشگاه قیصر به رم برده شد، نویسنده همراه او بوده است (اعمال، 27: 1-28: 16).
اگر به این موارد نگاه کنیم نویسنده بخش عمده و مهم سفرهای تبلیغی پولس را همراه او نبوده است. هنگامی که حوادث مهمی برای پولس در شرق دریای مدیترانه رخ داد یا حتی هنگامی که پولس مهم‌ترین نامه‌های خود را نوشت، نویسنده همراه او نبوده و هیچ اثری در این دو کتاب وجود ندارد که نشان دهد حتی نویسنده، نامه‌های پولس را دیده یا خوانده باشد.
با این حال همین ارتباط کمی که نویسنده با پولس داشته، موجب شده که او را قهرمان بخش دوم کتاب اعمال معرفی کند. اما پولسی که او معرفی می‌کند با پولس نامه‌های منسوب به پولس دقیقاً منطبق نیست و در دهه‌های اخیر نشان داده شده است که این دو تصویر از پولس اختلافات زیادی با هم دارند. نکات فوق موجب شده است که دانشمندان جدید کتاب مقدس به طور جدی در اینکه لوقا نویسنده‌ی انجیل سوم و کتاب اعمال رسولان باشد، تردید کنند. (70)
شاید تردید این دانشمندان جدید پاسخ مشکل دیگر را هم بدهد. اگر لوقا نویسنده‌ی این دو کتاب باشد، همان‌طور که سنت می‌گوید، او یک غیر یهودی بود که به وسیله پولس ایمان آورد و از آن پس همیشه همراه او بوده است. بنابراین همه‌ی آشنایی و شناخت لوقا از مسیحیت از طریق پولس به او رسیده است. حال آیا این عجیب و شگفت‌انگیز نیست که در این دو کتاب هیچ اثری از نظام الهیاتی که پولس ارائه می‌دهد وجود ندارد؟ (71) مسیحِ این دو کتاب، برخلاف مسیح نامه‌های پولس، هرگز الوهیت ندارد و شخصیت او هیچ شباهتی با شخصیت مسیح پولس ندارد.

تاریخ نگارش انجیل لوقا و اعمال رسولان

درباره‌ی تاریخ نگارش این دو کتاب به چند نکته باید توجه کرد:
1. از مقدمه‌ی دو کتاب به خوبی آشکار می‌شود که کتاب اعمال پس از انجیل لوقا نوشته شده است، چرا که در مقدمه‌ی کتاب اعمال به کتاب اول یعنی انجیل لوقا اشاره و موضوع و هدف آن بیان شده است.
2. از مقدمه‌ی انجیل لوقا به دست می‌آید که این کتاب در زمانی نوشته شده که افراد بسیاری به نگارش کتاب زندگی‌نامه‌ی حضرت عیسی یا انجیل دست زده بودند. انجیل‌نویسی از اواسط دهه‌ی 60 آغاز شد. پس نگارش انجیل لوقا نمی‌تواند زودتر از سال 70 میلادی باشد.
3. بنابر فرضیه‌ی دو منبعی، که مورد قبول غالب محققان امروزی است، دو انجیل متی و لوقا از انجیل مرقس به عنوان یکی از منابع خود استفاده کرده‌اند. مطابق شهادت ایرنئوس و نیز نظر غالب محققان انجیل مرقس بعد از سال 65 م. نوشته شده است. پس تاریخ نگارش انجیل لوقا نمی‌تواند قبل از سال 70 م. باشد.
4. از این دو کتاب، کتاب اول یعنی انجیل لوقا که درباره‌ی زندگی و سخنان عیسی مسیح است داستان کاملی است و با پایان زندگی حضرت عیسی خاتمه می‌یابد. اما کتاب دوم، یعنی کتاب اعمال، که درباره‌ی حوادث پس از صعود مسیح و فعالیت‌های حواریون است دو بخش دارد، بخش اول، که نزدیک به ثلث کتاب را دربر می‌گیرد، به فعالیت‌های پطرس و دیگر حواریون اختصاص دارد. در بخش دوم، که عمده‌ی کتاب است، به یکباره سیر قبلی قطع می‌شود و کتاب به پولس و مسافرت‌های او اختصاص می‌یابد. اما داستان زندگی پولس به پایان نمی‌رسد و در حدود سال 62 م. و هنگامی که پولس در منزل اجاره‌ای خود زندگی می‌کند (28: 30)، کتاب تمام می‌شود و به ماجراهای بعدی، از جمله کشته شدن او، اشاره‌ای نمی‌شود. سخن این است که چرا این داستان ناتمام مانده است. آیا از این ماجرا نمی‌توان نتیجه گرفت که نویسنده در همین زمان، یعنی سال 62 یا 63 م. و قبل از وقوع حوادث بعدی کتاب خود را به نگارش در آورده است؟ اگر این‌گونه باشد باید انجیل سوم قبل از این تاریخ نوشته شده باشد و بنابراین با آنچه در دو شماره‌ی قبل گفته شد مطابقت ندارد. برای مثال باید انجیل لوقا قبل از انجیل مرقس نوشته شده باشد. پس قدری مسئله پیچیده می‌شود.
برخی که گرایش سنتی دارند، مشکل را این‌گونه حل می‌کنند که کتاب اعمال رسولان قبل از وفات پولس و حدود سال 63 م. و انجیل لوقا حدود سال 60 م. نوشته شده است. اینان با پذیرش اینکه تاریخ نگارش انجیل مرقس بعد از سال 65 م. است، مشکل استفاده از این انجیل را این‌گونه پاسخ می‌دهند که این سخنان در همه‌ی کلیساهای نوبنیاد در مواعظ بیان شده است و به این دلیل مرقس و لوقا مشترکاتی دارند؛ پس نیازی نیست که لوقا از مرقس استفاده کرده باشد. (72)
اما دیگران این دیدگاه را نمی‌پسندند و معتقدند از آنجا که لوقا از مرقس استفاده کرده و مرقس بین سال‌های 65 و 70 یا 75 م. نوشته شده پس باید انجیل لوقا و کتاب اعمال در حدود سال 80 میلادی یا پس از آن نوشته شده باشد. (73) کسانی به دلیل فوق اشاراتی را افزوده‌اند که در انجیل لوقا به تخریب اورشلیم در سال 70 م. اشاره شده (13: 35؛ 21: 20؛ 19: 43-44) و نتیجه گرفته‌اند که کتاب پس از این تاریخ نوشته شده است. (74)
به هر حال این مشکل باقی می‌ماند که اگر کتاب اعمال رسولان بعد از سال 70 میلادی و به قول برخی بعد از سال 80 میلادی نوشته شده، پس چرا نویسنده زندگی پولس را ناتمام گذاشته است. ممکن است پاسخ داده شود همان‌طور که از عنوان کتاب پیداست، نویسنده در پی نگارش کارها و فعالیت‌های تبلیغی رسولان بوده و البته در بخش اول کتاب بیشتر فعالیت‌های پطرس و در بخش دوم فعالیت‌های پولس را آورده است. او در پی این نبوده است که زندگی‌نامه‌ی پطرس یا پولس را بنویسد که ضرورت داشته باشد آن را به پایان برساند. کتاب اعمال با دو سال زندگی پولس در خانه اجاره‌ای در شهر رم و فعالیت‌های وی در آن خانه پایان می‌یابد. ظاهراً پس از این تاریخ پولس به زندان می‌افتد و دیگر نمی‌تواند فعالیت تبلیغی انجام دهد. (75)

مکان نگارش و زبان اصلی

این دو کتاب به زبان یونانی نوشته شده‌اند، اما درباره‌ی مکان نگارش آنها هیچ سخن قطعی نمی‌توان گفت و همه چیز احتمالی است. (76) رم، قیصریه، اخائیه، اسکندریه، و آسیای صغیر به عنوان مکان نگارش انجیل لوقا احتمال داده شده که همه غیر قطعی‌اند و گفته می‌شود حتی یک روایت معتبر در این باره وجود ندارد. (77) همچنین مکان‌هایی برای نگارش کتاب اعمال احتمال داده شده است که هیچ کدام قطعی نیست. (78)

پی‌نوشت‌ها:

1. Harper's Bible Dictionary, p. 1009.
2. عیسی اسطوره یا تاریخ، ص 41.
3. سعید، المدخل الی الکتاب المقدس، ص 218؛ The Encyclopedia of Religion, vol. 2, p. 189.
4. تاریخ کلیسای قدیم، ص 69-70.
5. The Oxford Bible Commentary, p. 886.
6. عیسی اسطوره یا تاریخ، ص 19-20.
7. The Synoptic Problem
8. The Encyclopedia of Religion, vol. 2, p. 189.
9. معرفی عهد جدید، ج 1، ص 147.
10. الکتاب المقدس، بخش دوم «العهد الجدید»، ص 28.
11. The Oxford Dictionary of Christian Church, p. 1315; The New International Dictionary of the Bible, p. 39.
12. ولف، درباره مفهوم انجیل‌ها، ص 20-21.
13. معرفی عهد جدید، ج 1، ص 148-149.
14. The Oxford Companion to the Bible, p. 725.
15. loc. cit.
16. loc. cit.
17. loc. cit.
18. Ibid., p. 727.
19. الکتاب المقدس، الجزء الثانی «العهد الجدید»، ص 28؛ Harper's Bible Dictionary, p. 1009; Ibid., p. 725; The New International Dictionary of the Bible, p. 399.
20. معرفی عهد جدید، ج 1، ص 151.
21. The Oxford Companion to the Bible, p. 726.
22. loc. cit.
23. The Oxford Dictionary of Christian Church, p. 878.
24. The Oxford Bible Commentary, p. 844
25. معرفی عهد جدید، ج 1، ص 157.
26. همان، ج 1، ص 158؛ loc. cit, p. 844.
27. The New International Dictionary of the Bible, p. 844.
28. همان جا.
29. عزیز،‌ المدخل الی العهد الجدید، ص 243؛ The Encyclopedia of Religion, vol. 2, p. 285.
30. Harper's Bible Dictionary, p. 613.
31. The New International Dictionary of the Bible, p. 631.
32. معرفی عهد جدید، ج 1، ص 158؛ راهنمای کتاب مقدس، ص 328-329؛ loc. cit.
33. The Oxford Bible Commentary, p. 845.
34. المدخل الی العهد الجدید، ص 247.
35. فیلسون، کلید عهد جدید، ص 45؛ The New International Dictionary of the Bible, p. 631; The Oxford Bible Commentary, p. 845.
36. The Oxford Bible Commentary, p. 845.
37. معرفی عهد جدید، ج 1، ص 158؛ The New International Dictionary of the Bible, p. 631.
38. The Oxford Bible Commentary, p. 845; Harper's Bible Dictionary, p. 613.
39. الکتاب المقدس، الجزء الثانی «العهد الجدید»، ص 34؛ The Oxford Bible Commentary, p. 845.
40. The New International Dictionary of the Bible, p. 613.
41. کلید عهد جدید، ص 46-47، الکتاب المقدس، ج 2، «العهد الجدید»، ص 34.
42. The Oxford Bible Commentary, p. 886.
43. The Oxford Bible Commentary, p. 492; Harper's Bible Dictionary, p. 605.
44. معرفی عهد جدید، ج 1، ص 171-173.
45. همان، ج 1، ص 173؛ The New International Dictionary of the Bible, p. 622.
46. The New International Dictionary of the Bible, p. 622.
47. loc. cit.
48. همان جا.
49. loc. cit.
50. loc. cit.
51. The Oxford Bible Commentary, p. 886.
52. همان جا.
53. The Oxford Companion to the Bible, p. 493.
54. Harper's Bible Dictionary, p. 605.
55. The Oxford Bible Commentary, p. 885.
56. The New International Dictionary of the Bible, p. 622.
57. loc. cit.
58. The Oxford Bible Commentary, p. 886.
59. کلید عهد جدید، ص 25-26.
60. معرفی عهد جدید، ج 1، ص 176.
61. همان، ج 2، ص 3؛ ر.ک.: Ibid, p. 496.
62. سعید، المدخل الی الکتاب المقدس، ص 252.
63. Ibid, p. 1028.
64. Harper's Bible Dictionary, p. 282.
65. معرفی عهد جدید، ج 1، ص 148. The New International Dictionary of the Bible, p. 470-471; Harper's Bible Dictionary, p. 582-583; The Encyclopedia of Religion, vol. 9, p. 51.
66. Harper's Bible Dictionary, p. 583.
67. معرفی عهد جدید، ج 1، ص 191.
68. loc. cit. p. 583.
69. The New International Dictionary of the Bible, p. 13.
70. The Oxford Companion to the Bible, p. 470-471; The Oxford Companion to the Bible, p. 1028.
71. Harper's Bible Dictionary, p. 583.
72. معرفی عهد جدید، ج 1، ص 193.
73. کلید عهد جدید، ص 56؛ The Oxford Companion to the Bible, p. 472.
74. Harper's Bible Dictionary, p. 583.
75. loc. cit.
76. معرفی عهد جدید، ج 1، ص 193؛ The New International Dictionary of the Bible, p. 13.
77. The Oxford Companion to the Bible, p. 472.
78. The New International Dictionary of the Bible, p. 13.

منبع مقاله :
سلیمانی اردستانی، عبدالرحیم؛ (1396)، بررسی متنی و سندی متون مقدس یهودی - مسیحی، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه‌ها (سمت)، پژوهشکده‌ی تحقیق و توسعه‌ی علوم انسانی، چاپ اول.